دانلود رمان کدو تنبل از مرجان جانی

دانلود رمان کدو تنبل از مرجان جانی pdf بدون سانسور

دانلود رمان کدو تنبل از مرجان جانی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

داستان از یک آتش سوزی شروع می‌شود، از مرگ و تنهایی! پسری به اسم آرنیک که اتفاقات تلخی رو پشت سر گذاشته و بیمار می‌شود، حالا درست زمانی که حالش بهتر شده و می‌خواد به زندگی عادیش برگردد، با شخصی که فکر می کند مرده روبه رو می‌شود …

خلاصه رمان کدو تنبل

| کارمن | سرجام ایستاده بودم و با چشمای خیسم به جای خالیش نگاه می‌کردم. با قرار گرفتن دست الیاس رو شونم تنم مور مور شد. خودم رو عقب کشیدم و دستش رو پس زدم با نفرت به چشماش نگاه کردم و گفتم: ازت متنفرم. به خاطر اینکه الان جای من اون دختره دستاش رو گرفته ازت متنفرم… به خاطر اینکه ازش دورم و چند ماهه نتونستم بغلش کنم ازت متنفرم… به خاطر نگاه های پدرم ازت متنفرم… به خاطر اشکای ارنیک ازت متن… چونم رو محکم تو دستش گرفت و خفم کرد حرف تو دهنم موند و بهش خیره شدم. الیاس: از من نه از

اون متنفر باش، دیدی چه زود یکیو آورد جات؟ دیدی چجوری دستاش رو گرفته بود؟ تا صدای اونو شنید عقب رفت اما تو دوبار خواهش کردی. نیش خندی زد و ادامه داد: تو فقط مال منی. زندگی قبلیت تموم شده تو برای آرنیک مردی، اون بخواد هم نمیتونه دیگه دوستت داشته باشه. از بین دندونای قفل شدم گفتم: خفه شو. دستش رو بیشتر رو صورتم فشرد و گفت: حرفی نزن که بعد پشیمون شی. ازم جدا شد و عقب رفت. نفس عمیقی کشیدم و سرم رو پایین انداختم. الیاس: از پدرت نپرسیدی که مادرت کجاست؟ چرا اون نیومده؟ با حرفش سرم

رو بلند کردم و بهش چشم دوختم. لبخند زد و گفت: حالش خوبه فقط تو وضعیتی نبود که بیاد و ببینتت. نفس کشیدن یادم رفت. خشک شده نگاهش می‌کردم. _چه بلایی سرش آوردی؟؟ سرش رو کج کرد و با نگاه شیطانیش گفت: من کاری نکردم. امان از حواس پرتی و سرعت زیاد. _حادثه خبر نمیکنه… باید همیشه مراقب بود. دستمو رو دهنم گذاشتم و لبم رو گاز گرفتم چشمامو رو هم فشردم و اشکام رو گونم فرود اومد. همرمان با باز کردنشون گفتم: چرا؟ من که اینجام… چرا؟ الیاس: فقط خواستم بدونی چقدر جدی ام! حرفات با آرنیک رو هم تو حیاط شنیدم …

دانلود رمان کدو تنبل از مرجان جانی pdf بدون سانسور