دانلود رمان زمرد از نسرین شاه آبادی pdf بدون سانسور
دانلود رمان زمرد از نسرین شاه آبادی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
زمُرد دانشجوی معماریه و قراره تو شرکت پدرش کار کنه، در این گیر و دار با یاسین پسر عمه اش که تا آن زمان ملاقاتی با هم نداشتن رو برو می شود ! بحث و جدلی میان این دو نفر شروع میشه تا جایی که زمرد تصمیم گرفته از ایران بره…
خلاصه رمان زمرد
سنگینی نگاهی رو ،رو خودم حس کردم سرم و بالا آوردم دیدم بله این تیرداد مغروره اس داره به من نگاه میکنه سرشو انداخت پایین ولی من بهش داشتم نگاه می کردم به نظرم قیافه اش جذاب تر از دوستاش بود. صورتی گرد و کمی لاغری داشت ابروهای شمشیری داشت، چشم هایی به رنگ زیتونی داشت ((وایی ننت قربون اون چشمات بره عسیسم)) دماغ قلمی متوسط گوشتی داشت، لب ها ی باریک نازک، مژه های کوتاه تو پر، موهای کوتاه حالت دار داشت، قد بلندی داشت هیکل ورزش کاری داشت معلوم پدرش
در آمده که تا هیکلش اینجوری بشه،هییییییییی! غذام تموم شد دست از غذا خوردن کشیدم، اووف چه قدر خوردم، اونا هنوز داشتن میخوردن گوشیم و از تو کیفم در آوردم روشنش کردم رفتم تو اینستا چرخ زدم پست ها رو لایک کردم همییینن! گوشی و خاموش کردم نگاه کردم بهشون دیدم غذاشون تموم شده و گفتم: خوب کی موافقه قیلون بکشیم همه قبول کردن، گفتم :خوب حالا چی میکشین؟ پسرا گفتن دو سیب دخترا هم آدامس دارچین منم که بلوبری بلند شدم رفتم به گارسون گفتم به تعداد قیلون
هایی که بچه ها گفتن و سفارش دادم رفتم پیش بچه ها نشستم امیر علی گفت: خوب شما که به اکیپ ما اضافه شدین، پس شماره هاتون و بدین تا هر موقع خواستیم جایی بریم به شما هم بگیم ،هوم؟ سهند :چرا که نه اون اکیپ ها شماره شون دادن به امیر علی، چرا امیر علی؟ چون مدیر رفت امدم و بیرون رفتنمون هست! گارسون قیلون ها رو آورد شروع کردم به قیلون کشیدن (البته من قیلونی نیستم گاهی وقت ها تفریحی میکشم) دیدم یکی داره پیس پ یس میکنه پشت سرم نگاه کردم دیدم کسی نیست…