دانلود رمان خیانت شیرین از نرگس دهقان بدون دستکاری و سانسور
دانلود رمان خیانت شیرین از نرگس دهقان با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
خیانت برای باهم بودن جنگیدن برای عشق خیانتی که متفاوت بود زیرا برای عشق بود چشمهایم را به روی تاریکی های دنیا بستم و در دریای عشق غرق شدم چون عادت به تنهایی ندارم ما برای باهم بودن افریده شده ایم خیانت کرده ایم و این خیانت شیرین است غرق شدن در تلاطم دریای بیکاران عشق شیرین است.
خلاصه رمان خیانت شیرین
روی تخت خوابیدم. اما خوابم نمی برد به مامانم و آلکس زنگ زدم با آلکس فردا یه قرار گذاشتم تا ببینمش از لحاظه عشقی لازمش داشتم اینقدر این پسرو دیدم احساس کمبود در عشق کردم. یک ساعت با گوشیم بازی کردم و بعد رمان خوندم ساعت یک شب بود و من هنوز خوابم نمی برد تصمیم گرفتم برم یه چرخی توی خونه بزنم. رفتم بیرون چراغ خوابا روشن بود خیلی همشون جالب بودن نه خیلی کم نور و نه خیلی پرنور و البته خیلی قشنگو رویایی… فکر کنم این خدمتکارا شیفتین چون چند تاشون توی خماری بودن و داشت خوابشون می برد سره پستشون. پالتویی پوشیدم و تصمیم گرفتم برم
توی حیاط که طبقه ی همکف بود و بعد اون نشیمنه یه در بود و به اون حیاط ختم میشد یعنی در اصل همین الان کشفش کردم. یه تاب اونجا بود، برقا روشن بود منم که شخصی بودم که معمولاً روحا ازم می ترسیدن نه من از روحا… به تاب نزدیک شدم یکی نشسته بود سرشو گرفت بالا با دیدنم دوتایی جیغ زدیم یعنی اون داد زد. منم از دادش جیغ زدم. دستشو رو قلبش گذاشت و گفت: اعههه سکته زدم این حرکتا چیه؟ یه اِهمی اوهمی… -عذر میخوام. پوفی کرد که منم اداشو در آوردم. رفت اونور تر تا بشینم گفت: چرا بیدارین؟-خوابم نمی برد. شما چی؟ -من عادتمه اولش خوابم نمی بره بعد به نبودش عادت میکنم.
– پس چه وابسته شدین. -آره خب زنم بود. سرمو تکون دادم و گفتم: غصه نخور. -نمیتونم. -احتمالات ذهن کم کم به یقین تبدیل میشه (نمیتونم) یه احتماله غیره ممکنه. خواستن توانستنه… -تنها شدم. -خدا هم تنهاس البته اون قضیه اش متفاوته اما شاید بتونی خیلی خیلی خیلی کم درکش کنی. دوست داشتی میتونی روم حساب کنی خیره سرم دکترمااا. لبخندی زد و گفت: الان میتونم حساب کنم رو شما؟ -آره حتماً بگو. -میدونین بعضی چیزارو نمیشه گفت می تونین بفهمین؟ کمی فکر کردم. آره میتونستم: میدونم چی میگین… نیاز به جنس مخالف که زنتونم هس. با تعجب نگام کرد و…