دانلود رمان بی مرزی از مهسا زهیری رایگان pdf بدون سانسور
دانلود رمان بی مرزی از مهسا زهیری با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
این کتاب روایتگر ماجرایی پیرامون شکوفه و جاوید است، خواهر و برادرخوانده ای که همیشه با هم سر لجبازی و دعوا داشته اند و کوچ اجباری شکوفه که جاوید را در آن مقصر می داند حس انتقام و نفرت را بیش از پیش در وجود دختر جان بخشیده است. حالا شکوفه بعد از ۵ سال تبعید به خانه برگشته و این در حالی است که جاوید زندگی مشترکش را شروع نکرده به پایان رسانده است. جاوید هیچ نسبت خونی با این خانواده ندارد اما تقریبا همه کاره به حساب می آید و عصای دست پدر خانواده است…
خلاصه رمان بی مرزی
بعد از دو ساعت خواب و بیداری وارد حیاط عمارت شدند. خوشبختانه توی خانواده ی تروتمندی به دنیا اومده بود و می تونست تو همچین خونه ای زندگی کنه، پیاده شد و چمدونش رو بیرون آورد. آخر شب بود و صدای پارس سگ و حرکت باد از بین درخت ها، توی فضای غرق نور محوطه، لبخند روی صورتش نشوند. مصطفی میدون رو به روی ساختمون عمارت رو دور زد و سمت پارکینگ روند. تنها کسی از اهالی خونه بود که حوصله ی راننده نداشت. شکوفه دستش رو توی جیب فرو برد.
چمدون رو روی سنگ های کف راه، حرکت داد. هوای شمال تهران دست کمی از هوای کوه نداشت. صدای قژقژ چمدون بهش یادآوری می کرد که همه ی این ها واقعیه. یکی از اون رویاهایی نیست که توی این پنج سال، تو ویلای حومه ی شهر لندن دیده بود… رؤیای برگشتن به خونه. هر چی به در بلند عمارت نزدیک می شد، هیجان بیشتر زیر پوستش دوید. یکی از اون رؤیاهایی نیست که توی این پنج سال ، تو ویلای حومه ی شهر لندن دیده بود … رویای برگشتن به خونه.
هر چی به در بلند عمارت نزدیک می شد، هیجان بیشتر زیر پوستش می دوید ولی نمی خواست چوری وارد خونه بشه که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. اخم هاش رو روی صورت برگردوند و در چوبی رو هل داد. سالن مرکزی نیمه روشن بود و نور از بالا روی پله های عریض مقابل در می تابید. چمدون رو همون جا گذاشت، عرض سالن مستطیلی رو طی کرد و از پله ها بالا رفت. این عمارت هر چشنی رو به خودش دیده بود. از عروسی شقایق و تولد بچه ها گرفته تا نوروز کریسمس….