دانلود رمان به گذشته برگردیم؟ ن از نیلا. ع

دانلود رمان به گذشته برگردیم؟ ن از نیلا. ع pdf بدون سانسور

دانلود رمان به گذشته برگردیم؟ از نازیلا. ع با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

راجع به سروان مازیار آرامش و دختری به نام سونیاست. سونیا دختری که بخاطر شیطنت‌هاش چند بار به دردسر میفته و تو جاهای مختلف دستگیر میشه، هربار هم مأمور رسیدگی به پرونده‌ش مازیاره. از اونجایی که سونیا خانواده‌ای نداره، آخرین بار که دستگیر میشه، مازیار برای آزادیش شرط می‌ذاره و اون شرط چیزی نیست جز…

خلاصه رمان به گذشته برگردیم؟

آخرین روزهای زمستون بود و مثل تموم سال‌های گذشته امید داشت که سال جدید اون دختر شنل قرمزی رو پیدا می‌کنه. به خودش قول داده بود این بار که دیدش، جلو بره و مرد و مردونه باهاش حرف بزنه! کاری که سه سال و نیم نکرده بود و بعد از غیب شدن یهویی اون دختر به خودش اومده بود که البته بعدها فهمیده بود اون دختر بچه دبیرستانی بوده و صبح‌ها به انتظار اتوبوس مدرسه اون سر خیابون می‌ایستاده.

باورش سخت بود، اما پسری با اون قد و قامت بلد نبود با دختر موردعلاقه‌ش حرف بزنه و به قول معروف دلش رو ببره. نتیجه‌ی این نابلدی هم شده بود شیش سال انتظار و چشم به راه بودن. تو اون شیش سال روزی نشده بود که راهش رو وقت و بی‌وقت به اون خیابون کج نکنه تا شاید برای یک بار هم که شده دختر همیشه قرمزپوش رو ببینه. با دونه‌ی برفی که روی گونه‌ش نشست، نگاهی به ساعتش انداخت دقیقاً هفت و سی‌وهفت دقیقه بود.

بدون اینکه بخواد آه همیشگیش تو سینه حبس شد و لبخندی کنج لبش نقش بست. لبخند از پلیس همیشه اخمو کمی بعید بود، اما خب وقتی پای شنل قرمزیش وسط بود همه‌چیز فرق می‌کرد. نه سال و شیش ماه گذشته، دقیقاً بیست و هفتم اسفند و ساعت هفت و سی‌وهفت دقیقه برای اولین بار با شنل قرمزی برخورد کرده بود، اون هم نه یک برخورد عادی…

دانلود رمان به گذشته برگردیم؟ ن از نیلا. ع pdf بدون سانسور