دانلود رمان استایل از هما پور اصفهانی بدون دستکاری و سانسور
دانلود رمان استایل از هما پور اصفهانی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
روژین دختر سختی چشیده ای که با بدبختی برای خودش در ایران اسم و رسمی در حیطه طراحی لباس پیدا کرده ناگهان حس می کند کم آورده و برای مدتی نیاز به استراحت و تغییر آب و هوا دارد. پس تصمیم به رفتن پیش مادرش می گیرد که ساکن ترکیه می باشد در این سفر به صورت تصادفی با گروهی مادلینگ که برای پیدا کردن اسم و رسم راهی ترکیه هستند برخورد کرده و با مسئول گروه آشنایی اندکی پیدا می کند، بعد از آن کم کم و به طور ناخواسته راهش به گروه باز می شود و…
خلاصه رمان استایل
در طی این سال ها چند بار به ترکیه رفته و برگشته بودم. دیگر راه افتاده بودم با کمی چشم چشم کردن بین صندلی ها بالاخره جای خودم را پیدا کردم. تقریباً وسط های هواپیما بود. صندلی های هواپیما به سه ردیف تقسیم شده بود که ردیف های کنار پنجره هر کدام سه صندلی و ردیف های وسط پنج صندلی داشتند. صندلی من ردیف چپ کنار پنجره بود. لبخند زدم همیشه کنار پنجره نشستن را ترجیح می دادم. در طول این پرواز سه ساعته حواسم را کمی پرت می کرد . از این که از بالای ابرها زمین را نگاه کنم لذت
می بردم. حتی با وجود این که چیز زیادی هم مشخص نبود باز هم حس خوبی داشت. انگار از همه ی آدم ها دورو به خدا نزدیک تر شده ای با کمک یکی از مهمان دارها چمدانم را جا ساز کردم و نشستم سر جایم بلافاصله هندزفری را در آوردم و به گوشی وصل کردم پلی لیستم را باز کردم و از اولین آهنگ پلی کردم. موسیقی چیزی بود که آرامم می کرد. خودم را غرق دنیای موسیقی کردم و چشمانم را بستم. تقریباً نیم ساعتی گذشته بود و نیمی از هواپیما پر شده بود.جای تعجب داشت که در صندلی کناری من هنوز خالی
بود!آرزو کردم که صندلی های کناری ام همچنان خالی بمانند. اصلا شرایط این را نداشتم که بخواهم با یک خانم مسن راجع به وضعیت ترکیه یا با یک آقا راجع به سیاست و اخبار روز بحث کنم. با این وجود خودم را برای هم نشینی با افرادی از این دست آماده کردم. چون همیشه از شانسم در حین سفر از همین طور کیسی ها به تورم می خوردند. هنوز اثری از آن گروه مدل هم نبود. بی هوا شانه ای بالا انداختم. حتما با این پرواز نبودند کم کم داشتم از تاخیر پیش آمده می شدم. بالاخره سری آخر هم وارد شدند…