دانلود رمان قلب عاشق از فرزانه صغری

دانلود رمان قلب عاشق از فرزانه صغری رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان قلب عاشق از فرزانه صغری با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

مثل همیشه وقتی از دانشگاه بیرون می امدیم یک راست بطرف کافی شاپی که نزدیک دانشگاه بود می رفتیم و با خوردن یک قهوه و گفتمان کوتاه، انرژی دوباره می گرفتیم و به طرف خونه می آمدیم. این کار تقریبا برای من و ماهرخ یک عادت شده بود چون با خوردن اون…

خلاصه رمان قلب عاشق

اون روز بعد از اینکه به کتابخونه رفتیم و مشغول خواندن درس شدیم ساعتی گذشت که ماهرخ پیشنهاد داد چند دقیقه بریم بیرون هوائی تازه کنیم و برگردیم و من هم قبول کردم. من و ماهرخ شاگردان ممتاز کلامی بودیم و همیشه با هم رقابت داشتیم و هرگز هیچ مانعی را بر سر درسی خواندن مان نمی پذیرفتیم. چند روز از این ماجرا گذشت و یک روز که از دانشگاه بر می گشتیم. ماهرخ گفت: یک استاد خصوصی قراره امروز به خونه ما بیاد و به من درس بده. میدونم تو هم مثل من تو درس ریاضی کمی ضعیف

هستی اگه دوست داشتی تو هم بیا. باشه حتما میام… ممنون که بهم گفتی. وقتی به خانه رسیدم حمید برخلاف گذشته در خانه بود با دیدنش حسابی تعجب کردم و گفتم: -عجبه شما این وقت روز در منزل تشریف دارید. -اره تنهایی؟ -وا می خواستی با کی باشم؟ دوستت ماهرخ باهات نیومد؟ با سوال عجیبی که حمید کرد شک کردم که چرا این قدر پیگیره ماهرخ و پرسیدم: داداش راست بگو تو چی از جون ماهرخ میخوای؟ -هیچی…!!! دیدم دوست خوبیه گفتم شاید دوباره با خودت اوردیش. -ببین حمید دیگه

دارم بهت شک می کنم. نکنه گلوت پیش ماهرخ گیر کرده؟ آخ گفتی؟ حرفی رو که یک هفته است نمی تونم بهت بگم…. خشم تمام وجودم را فرا گرفت و با تندی گفتم: -بهتره تا به جاهای باریک نرسیده فکرش رو از سرت بیرون کنی… -چی نکنه نامزد داره؟ -نخیر. نامزد نداره اما از من به تو نصیحت بهتره بهش دل نبندی که رسیدن به ماهرخ یک آرزوی محاله…!!! برای چی؟ دختر خوبی نیست؟ به کس دیگه ای دل بسته؟ یا قبلا ازدواج کرده ؟؟؟؟ بسه حمید. ماهرخ از یک خونواده اصیله و هرگز تو نمی تونی همسر اون بشی…

دانلود رمان قلب عاشق از فرزانه صغری رایگان pdf بدون سانسور