دانلود رمان فایتر از اکرم حسین زاده  

دانلود رمان فایتر از اکرم حسین زاده   رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان فایتر از اکرم حسین زاده با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

داستان کیان و لیلی که به خاطره اتفاق‌هایی مجبوری صیغه هم شدن اما مگر کیان می‌تونست از لیلی بگذره. کیانی که توی خشونت و سردی زبون زد بود حالا برای به دست آوردن دل لیلی یک‌شب… من فایتر که شرط می‌بستم عاشق نمی‌شم اما لیلی کاری باهام کرد…

خلاصه رمان فایتر

تشکری از خدمه‌ی پرواز کرد و پا از در هواپیما بیرون گذاشت، لحظه‌ای ایستاد و نگاهش به اطراف چرخید، لبش نامحسوس به یک سمت کج شد: – سلام ایران! تعللش ثانیه‌ای بیشتر نبود و اعتراض کسی را در بر نداشت، بالاپوش سبک پاییزی‌اش را با نوک انگشت روی شانه نگه داشت و راحت و خونسرد پله‌ها را پایین آمد. فضا و پوشش هر چند برایش خیلی نامانوس و غیر قابل تصور نبود ولی باز به چشمش نا آشنا می‌زد. پا روی زمین گذاشت و ناخودآگاه نگاه به خاک کرد، پایش را کمی محکم کوبید و لب زد: –وطن!

از ذهنش گذشت، پدر همیشه می‌گفت: –هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش. سر بلند کرد و خنده به صورتش دوید: –تونستی نمک‌گیرم کن. با همان گام‌های بدون عجله و خاص خود سمت اتوبوس رفت و سوار شد. چشمکی به پسرک کوچک در آغوش پدر زد و به نیش بلافاصله باز شده‌ی کودک خندید و چشم برگرفت. به شلوغی فرودگاه شانه بالا داد و کنار تسمه نقاله‌ی حمل بارایستاد. فارغ از هیاهو نگاه هم در اطراف نچرخاند.

نه منتظر کسی بود و نه کسی می‌دانست او کجاست، پس خیالش از همه جهت راحت بود، مثل همیشه. با خوردن ضرب‌ه ای به بازویش، جهت نگاهش عوض شد زنی بود که عجولانه گفت: .sorryI’m- وبه پشت برگشت و حرصی به مرد کناری‌اش گفت: -چه خبرته همه‌اش عجله داری، هنوز چمدونا نیومدن که داری خودت رو می‌ کشی! خنده‌اش را خورد و تک ابرویی بالا انداخت، یعنی اینقدر چهره‌اش غریبه شده بود که طرف تصور کرده بود، ایرانی نیست. دلیلی ندید او را از اشتباه در آورد و دوباره متوجه تسمه  های گردان شد….

دانلود رمان فایتر از اکرم حسین زاده   رایگان pdf بدون سانسور