برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دورویی pdf از ستاره حقـیقت جو لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ستاره حقـیقت جو مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان دورویی
پوف کلافهای کشیـدم و از پشت مـیز کـامپیوتر بلند شـدم
چشمهام از بیخـوابی زیاد مـیسوختن دستی به موهام کشیـدم و از اتاق خارج شـدم
چشمم به خـونه سوت و کور افتاد
مشخص بود کسی خـونه نیست همه لامپها خاموش بودن
اینجا کمـی برای زندگی دلگیر نبود؟ شایـد نه و شایـد آره اصلا شایـد فقط برای من اینطور بود؛ شایـد
معدم داشت سوراخ مـیشـد؛ رفتم سمت آشپزخـونه که چشمم به باقـیمونده غذای ناهار که رو گـاز بود افتاد
اه کی حال داشت غذا گرم کنه؟ در یخچال رو بیهدف باز و بستـهکردم و اومدم بیرون
چشمم به ساعت افتاد؛ شیش بود مـیتـونستم برم و یک چرخی بزنم
رمان پیشنهادی:دانلود رمان تنها نیستیم مهسا زهیری
قسمت اول رمان دورویی
مـیدونستم که حالا حالاها بر نمـیگردن بنابراین رفتم بالا و سعی کردم لباس مناسبی پیـدا کنم
همـیشـه عادت داشتم تـو خـونه با بالا تنه لخت بگردم و اگـه چیزی مـیپوشیـدم احساس خفگی بهم دست مـیداد
بیخیال فرعیات شـدم و یه شلوار لی ساده و یه بلیز آستین کوتاه سفیـد تنم کردم
کمـی عطر به خـودم زدم و یه شانه سطحی به موهام کشیـدم و در آخر با برداشتن کتـونیهای
سفیـدم از تـو جا کفشی گوشیم سوییچ ماشین و کلیـد خـونه از اتاق اومدم بیرون
یک برق تـو پذیرایی روشن گذاشتم تا همهچیز تـو تاریکی فرو نره
بعد کلا از خـونه خارج شـدم و تـو ماشین النود مشکیم نشستم
هوم کجا برم؟ کجا رو دارم که برم.! مقصدم خـونه مجردی خـودم و پوریا بود
واقعا هم که این بهترین راه بود برای فرار کردن از خـودم
پوریا باهام حرف مـیزد و واقعا هم حرفهاش تاثیرگذار بودن
مثل یک برادر بود باهام؛ وقتی پیشش بودم..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید