دانلود رمان خیال ماندنت را دوست دارم از مائده فلاح pdf بدون سانسور
دانلود رمان خیال ماندنت را دوست دارم از مائده فلاح با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
همین که پا به داخل آشپزخانه گذاشتم، با دیدن شیشه ی عجیب و غریب روی میز ناهارخوری، نفسی عمیقی از روی حرص کشیدم. هر چه قدر آرمان سر به راه بود، ماهان یاغی و سرکش ! مطمئن بودم بابا شیشه را دیده و مثل همیشه با ناراحتی از خانه بیرون رفته است. همین دیشب با بابا شدیدا” بحثش شد. به خودش می گفت:” پسر حاجی” و غش غش می خندید. می خواست حرص بابا را دربیاورد.
خلاصه رمان خیال ماندنت را دوست دارم
وارد اتاقم شدم تا مقنعه ام را سر کنم. مهتاب با صدای باز و بسته شدن در کمد بیدار شد و نگاهم کرد . روی تختم نشست و گفت: – چرا خونه ای؟ دیرت نشه؟ بدون اینکه نگاهش کنم، گفتم: -دو ساعت مرخصی گرفتم، موندم انسولین مامان رو بزنم . از آینه نگاهش کردم. چشم هایش را مالید و موهای پیچ و تاب دارش را به عقب هل داد : – خب بابا می زد. با کلافگی به طرفش برگشتم: -مهتاب وقتی من می گم تو انسولین مامان رو بزن، اسم بابا رو هم بلدم.
بابا نمی تونه. دستش می لرزه، می فهمی؟ دلخور و آزرده نگاهم کرد دیروز خوابم برد خب. بیدارم می کردی من می زدم. با سرزنش نگاهش کردم: دیروز هم گفتی من می زنم. از روی تخت بلند شد و به طرفم آمد. دستی به جلوی مقنعه ام کشید تا مرتبش کند. از وحید خبری نشد؟ مگه نگفته بود یه هفته؟ با امروز هشت روزه آرام! چرا چیزی نمی گه؟ نکنه بخواد همه چیز رو به هم بزنه؟ با ناراحتی نگاهش کردم. تحت تاثیر ناراحتی من گفت…