دانلود رمان عمر گل شقایق از بانوی طلایی 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عمر گل شقایق pdf از بانوی طلایی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

          نویسنده این رمان بانوی طلایی مـیباشـد

        موضوع رمان: عاشقانه

     خلاصه رمان عمر گل شقایق

پسری صاف و ساده که عاشق دختری به نام شقایق مـی شود اما دست آخر شقایق مـی مـیرد و

پوریا تبدیل به یک کوه یخ بی رحم مـی شود اما یک روز اتفاقـی به دختری به نام سوگول بر مـیخـورد که..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان گیسو پریشان

دانلود رمان جهان موازی

دانلود رمان زیبای لعنتی

قسمت اول رمان عمر گل شقایق

اون خانوم که منو راهنمایی کرده بود خـواست از اتاق بیرون بزنه که صداش زدم.

_ ببخشیـد، رئیس کی مـیاد که کـارم رو ببینه؟!

شونش رو تکون داد.

_ نمـیـدونم، احتمالا الان نیاد، چون بایـد صبحانه بخـوره.

باشـه ای گفتم و پشت مـیز نشستم.

یکم به پرونده ها نگـاه کردم و مشغول شـدم که صدای در اتاقم اومد.

از سر جام بلند شـدم.

یکمرد قد بلند چشم آبی که موهای سیاه پرکلاغی داشت وارد اتاق شـد.

نفس عمـیقـی کشیـدم.

_ سلام آقا ببخشیـد رئیس صبحانش رو خـورد؟!

متعجب به من نگـاه کرد و گفت:

_ چی؟!

تک سرفه ای کردم.

_ مـیگم رئیس صبحانش رو خـورد؟!

یک آهانی گفت و بهم نزدیک شـد.

_ چرا اینو مـی پرسی؟!

با استرس به چشم هاش نگـاه کردم.

_ آخه قراره بیاد کـارم رو ببینه. یکی از کـارمند ها بهم گفت.

دستم رو روی قلبم گذاشتم.

_ وای خدا خیلی استرس دارم از واکنشش مـیترسم نکنه بگـه کـارم خـوب

نیست؟ به نظرتـون خـوش اخلاقه؟!

به چشم هام نگـاه کرد.

_ تـو دلت مـیخـواد رئیس شرکت رو ببینی؟!

سرم رو با شوق تکون دادم.

لبخندی زد.

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان