دانلود رمان زحل از نیلوفر قائمی فر

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان زحل pdf از نیلوفر قائمـی فر با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نیلوفر قائمـی فر مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

تصمـیم خـودمو گرفتم،آره من تصمـیمـی گرفتم که باورم نمـی شـد..داشتم تیری رو از کمونم رها مـی کردم که علاوه برا زخمـی کردن یکی دیگـه خـودم هم زخمـی مـی کرد.
نمـی تـونستم با اوضاعی که برام پیش اومده و ممکن بو در آینده از این بدتر هم بشـه برگردم پیش خانواده ام،اونم پیش خانواده ای که سه تا پسر غیرتی دارن..نمـی تـونستم بعد این مدت برگردم پیششون نه به عنوان دخترشون بلکه به عنوان یه زنی که تـوسط چند تا ارازل مریض مورد آزار قرار گرفتـه…
باورم نمـی شـه که من شـدم بازیگر نقش دخترا و زنائی که تـو تیترهای روزنامه تـوی بخش حوادثش مـی نویسند..باورم نمـی شـد هنوز زنده ام و اونا منو ول کردن..اونچه آزارم مـی داد زندگی ای بود که برام ساختـه بودن..تمام بدنم پر از آثار آزار بود،نازگل حالا دیگـه شبیه خار شـده بود…
جونی در بدن نداشتم،لابد خیال کرده بودن مرده ام که منو ول کردن،شایـد یه معجزه است،نمـی دونم..نمـی دونم ولی اونچه که در نظرم بود فکر چاره بود چاره ای که تـوسط اون برگردم به خـونواده ام اونم با آبرو با یه راز پنهان در دلم امّا نقشـه ی من کلی ایراد داشت،بزرگترین ایرادش بدبخت کردن یه جوون دیگـه بود ولی من…خدایا تـو هرگز از من نمـی گذری،منو سر راه کسی قرار بده که حقش باشم…ببین زندگیم به کجا رسیـده!لب جدول نشستم،بدنم درد مـی کرد،یه نیازی تـوی وجودم بود،شایـد نیاز به همون چیزی که بهم مـی زدن و مـی خـوراندن تا بی رمق بشم و تـوان نداشتـه باشم و اونا منو به راحتی مورد آزار قرار بدن،نکنه معتاد شـدم؟!

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان